ماجراهای من :)

۳ مطلب با موضوع «مدرسه» ثبت شده است
Narges  Banoo
Narges Banoo دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۱۴ ب.ظ

فنایی عظیم

ینی امروز شاخ درآوردم امروز!

بعد امتحان دینی که گروهی گرفت دیدم فاطمه یطوریه نگو اینم با ستایش نمی سازه😂

چرا؟ چون که گفته فاطمه جوری میشینه من جا نمیشم!!!

برگه هارو که دادیم فاطمه بیخ گوش من بود گف فک کرده کیه دختره چندش

ینی من همینجوری بودم😐😐😐

این دیگه سرچی با اون نمی سازه؟

بعد اومدیم تو حیاط گف که واسش تعریف کرده:

- من با نرگس قهرم وحشی بازی درآورده دست منو کشیده زانوم خاکی شده عقده ای...

من خندم گرفته بود که این ماجرارو واسه همه تعریف میکنه🤣🤣🤣🤣🤣🤣

تعریف کنه هم برای من ارزشی نداره

بعد سر همین قهر که نه کلا رابطمو به حداقل رسوندم باهاش ینی حرفیم بزنیم فقط و فقط دو یا سه کلمه من جای الناز میشینم فاطمه جای ستایش

بعد کل غرغراش گف: میری سر جای خودت میشینی من نمیتونم

زنگ آخرم اومدن برای گرفتن گوشی که از سپیده گوشی گرفتن و هانیه تو کفشش جا کرد

شانس هانیه همون لحظه معاون گف خانوم فلانی جوراباشونو نگا کنین!

ولی پیدا نکردن

نصف زنگ به همین گوشی پیدا کردن رفت اول زنگم پنکه آوردم رفتم میزان جلو نشستم ولی هیچی از درس نفهمیدم😂

یه چیزی ام از زنگ اول دیدم که نازنین کتاب ریاضیشو گذاشت زیرش نشست روش😐

اون بسم ا..نداره؟

صلوات نداره؟

میگم بیا بشین رو میز جلویی که میزش سالمه میگه حال ندارم...

اعتقادا رفته بر باد

_______________

پ‌ن: پختیم...از...گرماااا گرمه گرمممم آی نید کولر فوری!

گلی  .....
Last Comments :
Narges  Banoo
Narges Banoo دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۲۸ ب.ظ

زود اما دیر...

این روزا به شدت دلم اعلام پایان امتحانات و هوای گرم خرداد و ایضا کولر روشن رو می خواد

واقعا دیگه بر نمی تابم که چرا هی تعطیل میشیم هی میریم مدرسه بابا بسه دیگهههه

خدارو صد هزار مرتبه شکر فقط دوازدهم مونده و وقتی نگاه می کنم که دوازده سال هی رفتم مدرسه اومدم غر زدم گریه کردم خندیدم و...

دلم عجیب تنگ میشه:)

تنگ روزایی که خسته از مدرسه میام

تنگ شبایی که با عذاب وجدان امتحان نخونده می خوابم

تنگ وقتایی که تو دلم دبیرارو می شورم و رو بند پهن می کنم

تنگ جزوه نویسی هایی که وسطاش ول می کنم

تنگ شوخی های بچه ها

تنگ قهرهای مثلا بزرگونه

تنگ گوشی آوردنای مخفیانه بچه ها و چک کردن گالریشون 

خلاصه که بعدش همه اینا عجیب دلم می خواد مدرسه هنوزم باشه 

اینکه سی و خورده آدم پرت و پلا میشیم اینور و اونور و دیگه خبری از هم نمی گیریم یکم دلگیرم میکنه 

درسته تو دانشگاهم میشه دوست پیدا کرد اما دبیرستان یه جو دیگه داره

آدمی نیستم که وابسته آدما بشم فقط دلم براشون تنگ میشه 

این روزا می گذره...

عین برق و به سرعت باد

ازین روزا لذت می برم و سعی میکنم نزارم تو این هشت ماه آخر چیز بدی از بچه ها تو خاطرم بمونه هرچند که من خبری ندارم تو این هشت ماه قراره چی بگذره

یازدهمم داره تموم میشه...

به همین راحتی که نه ولی وقتی فک میکنم زود گذشت

مثه لحظه آخر فوتباله

کافیه یه گل دیگه بزنم تا خرداد ۴۰۳ برام یه خرداد قشنگ بشه

فقط یک گل دیگه دارم تا خودمو ثابت کنم

نه به آدما

به خودم

به خودم

و همین...

 

شاگرد خیاط
Last Comments :
Narges  Banoo
Narges Banoo پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۱۴ ب.ظ

دبیران امسال:)

آقا فهمیدم چیشدههه دعوا سر یه خونه ای بوده وارثا دعوا کننده بودن بعد یکم فیزیکی شده واسه همین تو محل عین بمب صدا کرد 😂

فک کنم مامانه سنی ازش گذشته بچه ها میخوان ارث بگیرن ازش 😪

عجبببب رسمیهههههههه رسمه زمونهههههه

بعد عرضم به خدمتتون این مدرسه ما داره از دارالفساد بودن خارج میشه واقعا این مدیره خیلی خوبه 😍هم خودش هم بقیه

دبیر ریاضیمون که یه جلسه نیومد و گفتن نمیاد جلسه بعدش اومد و گفت غرغرم کرد و گفته من عوض نمیکنم کلاسو😁خدایی خیلی باهاش حال میکنیم قشنگ شیر فهم میکنه

دبیر فارسی مشخص نیس

دبیر فنون و نگارشمون یکیه که از پارسالی خیلی اکتیو تره ینی ببین تخته سیاه شد ولی پارسالیه می‌شست رو صندلی بچه ها تدریس میکردن و عملا ما پارسالو فقط پاسش کردیم 🙂

دبیر کارآفرینی واااای عالیه😍

بچه ها سرکلاسش موشک مینداختن 😂

البته خب جلسه اول بود و هنرای بچه هارو می گرفت و دوتاش تصویب شد واسه این هفته که هست یکی بافت موی کف سری یکی بافتنی تا آخر سال هنرای دیگه ام در پیش داریم🤣

دبیر جامعه در برخورد اول خیلی تند بود اما الان آروم شده به اخلاقش کاری ندارم خوب درس میده 👌🏻

دیگه دبیر تاریخمون دوتاست یکی پارسالیه که نا خیلی گفتیم همین باشه بعد دوجانبه بررسی کردیم دیدیم خانوم صادقی تدریسش خوبه امتحانش سخت خانوم محدث تدریسش طولانیه و حالت کنفرانس داره ینی یه بند میگه ولی امتحانش آسون برای همین مشکلی نداریم دیگه😂😂😂

دبیر زبانمون استاد دانشگاس و قشنگ از وجناتش معلومه 🙄

خوب درس میده اما امتحانش وااااای ینی سر امتحان مخ من ارور داد 😑

بالا ترین نمره ۱۷ بود و من چند شدم؟

دههههههه

ینی بدتر این نمیشد

مایی که پارسال هفده هجده نوزده بیست بودیم یهو شد 10👊🏻😐

دبیر فلسفه ام اولش مثه اینکه دعوا کرده با چند تا از بچه ها ولی الان خوبه و اون روز از بچه ها پرسید من فک میکردم برم رو سکو هیچی بلد نیستم وقتی رفتم بگین چیشد؟

کامل شدممم🤩🤩🤩🤩🥳🥳🥳🥳🥳

روانشناسی ام خوب دادم ولی فقط حفظش میکنم واقعا یه طوریه احساس میکنم منطق دهمه🤣🤣🤣

جغرافیامونم واای خیلی دبیرش باحاله من سرکلاسش از خنده میخوام بمیرم ولی خودمو کنترل میکنم 😂

یه بار منو فاطمه کنار هم بودیم این کخ میریخت بعد من زدم به بازوش بره اونور این بنده خدا فک کرد ما مسخرش میکنیم و سخنرانی کرد که من میتونم جدی تدریس کنم و فلان

ما ساکت نشستیم حالا رفتیم تو ایستگاه یه نگاه برگشتیم دیدیم یکی بای بای میکنه

کی بود؟ همین دبیر جغرافیاااا

ینی بدتر از این نمیشد واقعا 😂

انسان و محیطم همون دبیر جغرافیای پارساله و خیلی از پارسال بهتر شده ینی از صفر به صد رفته 😁

دین و زندگی هم که کامل مارو با روابط آشنا کرد بعد میگه باجنبه باشین ما قراره در مورد خیلی چیزا بحث کنیم😄

ینی خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است🤣

بعد یک کلمه از به قول خودش مبانی هایی که گفت تو کتاببب نیس 😐🤐

دیگه همینا ...😌

یاسمن گلی :)
Last Comments :
Made By Farhan TempNO.7