ماجراهای من :)

Narges  Banoo
Narges Banoo شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۵۸ ق.ظ

می گذرد...

نشستم پستای قبلیمو خوندم
چقدر بزرگ شدم!
چقدر تغییر کردم!
اون آدم پر انرژی ای که پستای طولانی می نوشت
اون آدمی که ایموجی بارون بارون پستاش
اونی که با ذوق می شست تک تک اتفاقا رو می گفت
کجاست؟
چیشد؟
چه اتفاقی براش افتاد که یهو انقدر عوض شد؟
مهمتر از همه چی باعث انقدر عوض بشه؟
شاید گذر زمان ولی خیلی زمانی نگذشته
ینی تو همین زمان کوتاه من ازین رو به اون رو شدم؟
فکرم نگاهم تصمیمام...تغییر کرده
اینا نشونه بزرگ شدنه؟
ینی زود تر از اینکه ۱۸ سالم بشه من دارم فراتر از ۱۸ رو زندگی می کنم؟
شاید اقتضای سنی باشه ولی حس میکنم دیگه من اون من قبل نمیشه
من قبل یه چیزایی براش اهمیت داشت که الان نداره
ولی...ولی صادقانه من الانو دوسش دارم
راحتتره
بی دغدغه تره
سر هرچیزی بغض نمیکنه
سر هر کاری به ترس اجازه حمله نمیده
من الان اجتماعی تره
دوست داشتنی تره
فک می کردم لوس نیستم ولی بودم ...بودم
دیگه نیستم
دیگه تموم شد وقتی که واسه کوچکترین حرف نفسم بریده بریده میشد
من عوض شدم از 2مهر...
از ۲ مهر زندگیمو تو دستم گرفتم
تا قبلش همه به زندگیم به علایقم به مغزم سلطه داشتن
هیچکس باهام همراه نبود
تونستم
از پسش براومدم که از ۲ مهر تا الان خودم زندگی کنم
نباشم کسی که بقیه انتظارشو دارن
درسته خیلی ضربه سنگینی خوردم
ولی می ارزید
به الان می ارزید
اما هیچ وقت اشکام و دلتنگیام و بغض خفه کردنام و تو تنهایی با خدا حرف زدنا رو یادم نمیره
ممنون که باهام بودی
فهمیدم که خیرمو خواستی
کاش بنده هات قبل گله کردنشون چیزایی که تو واسشون بعد سختی تدارک دیدی رو می دیدن
اونوقت به انا مع الاسره یسرا ایمان کامل میاوردن
شاید نق میزدم گله می کردم ولی خودت شاهد بودی که فقط بخاطر چه چیزایی صبر کردم
تا الان خوشبختی رو تو خندیدن کنار خانواده می دیدم ازین که بتونم با بابام شوخی کنم و به اخبار همش خیره نباشه
ازین که با مامان حرف بزنم و تو ذوقم نزنه و یکساعت نصیحت نکنه
نشون دادی بم زندگی فقط تو این چیزا خلاصه نمیشه
من خودمم با خودت
جز تو هیچکسی اونقدری که تو شنونده ای اونقدری که باعث حال خوبمی برام نیست!
خدایا...این حال خوبی که نصیبم کردی و نصیب همه اونجور که هستن کن
اگه خوشحالیم باهم خوشحال باشیم🙂
گلی  .....  ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪ شاگرد خیاط zynb am  ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪  ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪
Last Comments :
۶ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • گلی .....
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۰۸:۵۶
    گلی  .....
    نرگس مهربون تولدت مبارک 🌹❤️
    آفرین
    تغییراتت رو میشه داخل پست دید
    ولی باز تغییر می کنی. باز رشدت از قبل بیشتر میشه

    یه چیزهایی می خواستم بگم ولی به مرور زمان متوجه میشی خودت
    تجربه بهت نشون میده....
  • Narges Banoo
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۴:۱۲
    Narges  Banoo
    من تولدم ۳ دی ماهه ولی اینم یه تولد جدیده واسه من:)
    ممنون که به فکرمین🌱💕

  • ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ ♪
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۲۸
     ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪
    سلام همزادم تولدت مبارک
  • Narges Banoo
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۴:۱۳
    Narges  Banoo
    سلام عزیز دل تولد من اووووو هنوز مونده تا ۳ دی ماه اما اینم تولد برای من محسوب میشه❤✌🏻
    ممنون قشنگ
  • شاگرد خیاط
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۵۸
    شاگرد خیاط
    وای رفیق تو هنوز هجده سالتم نیست؟
    انگار دارم با دخترم حرف میزنم....
  • Narges Banoo
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۴:۱۴
    Narges  Banoo
    ۱۷ سالمه امسال میشم ۱۸ ساله
  • zynb am
    ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۴:۱۸
    zynb am
    پاندا یه دفتر داره که از ۱۰ ، ۱۱ سالگی توش نوشته
    بعد هی هر از چند سالی یه بار برگشته و از اول خونده و کنارشون باز برای خودش یه چیزایی نوشته..
    مثلا نوشته وااای گوگولی سر چه چیز بیخودی کلی حرص خورده بودیم...
    بعد یه جاش نوشته بوده می‌خوام زودتر بزرگ شم . چند سال بعد کنارش نوشته الان بزرگ شدی و زیادم جالب نیست . چند سال بعد دوباره کنار نوشته‌ی دومی نوشته : اون موقع بزرگ نشده بودی و فکر کردی بزرگ شدی . الان در اصل بزرگ شدی و اتفاقا خیلی ام خوبه :))

    و من که از پاندا ۵ سال بزرگ‌ترم تو دلم می‌گم خوشگلم هنوزم جا داره بزرگ‌تر شی..


    الانم به تو میگم ، خیلی از غذایی که الان تجربه می‌کنی رو دو سال دیگه بابتش شاکر میشی و به قول پاندا دوباره از الانت بزرگ‌تر میشی و برات قشنگ‌تر میشه همه چی...



    ولی من از ۴۰ سالگی می‌ترسم ... فکر می‌کنم آدم از ۴۰ به بعد دیگه بزرگ نمیشه ...
  • Narges Banoo
    ۳۰ ارديبهشت ۰۳، ۱۶:۰۴
    Narges  Banoo
    وای دقیقا او موقع فک می کردم خیلی بزرگم ولی الان می بینم می فهمم بزرگ نبودم شاید چندسال دیگه ام به این نتیجه برسم که ۱۴۰۳ من چقدر بچه بودم و فک می کردم بزرگم🤣
    ولی همش میگم کاش فلان کارو نمی کردم😂
    نمیدونم...پشیمون نیستم ولی یه کارایی می کردم که الله اکبر🤣
  • ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ ♪
    ۳۱ ارديبهشت ۰۳، ۱۷:۴۱
     ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪
    عع اشکال نداره ^_^
    قوبونت گلم
  • Narges Banoo
    ۳۱ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۰۴
    Narges  Banoo
    ممنون قشنگم❤
  • ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ ♪
    ۳۱ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۱۷
     ꜰᴀʜɪᴍᴇʜ   ♪
    فدات عزیزمم
  • Narges Banoo
    ۳۱ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۵۵
    Narges  Banoo
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Made By Farhan TempNO.7