ماجراهای من :)

Narges  Banoo
Narges Banoo جمعه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ

احمقیت تا کجا؟

همسایه رو به رویی مون کلا من علی آقارو می شناسم که دوست بابامه این یه پسر از من دو یا سه چهار سال بزرگتر داره.

آقا یه شبی من تو راهرو صدای هوار هوار شنیدم نگو شهرداری داشته با یکی حرف میزده بلند بلند!

زارت این پسر علی آقا اومد😐💔

من فک میکردم این از خونه بیرون نمیاد😂

من یچی سفید رو سرم بود یه لحظه نگام رفت بالا دیدم یه نفر داره از پنجره طبقه 1نگا میکنه حالا نمیدونم به کجا ولی از خدا میخواستم منو ندیده باشه🤣🤣🤣

تا شبی که فاطمه اومد واسه خداحافظی(رفت کربلا😍) به دم در که رسیدم یه لحظه نگاهم به در خونشون افتاد که داشت درو باز می‌کرد.

درشون روبه روی ماست.

برگشت نگا کرد من ویندوزم خاموش شد😐

خدایا فقط نفهمیده باشه اینی که دم در دیده همونیه که از پنجره دیده بانی می‌داده البته خودش ندید ولی ان شاءالله بش نگفتن🤣😂

شماره غزه چنده خودمو اعزام کنم از دست علی ها و پسران علی ها راااااحت بشم من واااای

آییییییییی نگفتم عمو علی و محمدم این دفعه با ولیعهداشون رفتن عموم از کاراشون که فیلم می گرفت اینام تو کادر بودن🤣🤣🤣🤣🤣

آی چه کاری میکردنااااااا وای لباساشون🤣🤣🤣🤣

دلم میخواد یه کرمی بریزم ولی زشته میرم درسمو بخونم🤣😂

یاسمن گلی :)
Last Comments :
۱ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • یاسمن گلی :)
    ۱۹ خرداد ۰۳، ۰۸:۳۱
    یاسمن گلی :)
    برو بشین درستو بخون😂😂😍
  • Narges Banoo
    ۲۷ خرداد ۰۳، ۱۸:۰۵
    Narges  Banoo
    مگه می ذارن؟😂😂😂
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Made By Farhan TempNO.7